قدس آنلاین_گروه استانها_حدیث کریمی؛ متولد مسجدسلیمان است، سال۸۱ به پیشنهاد معلم ادبیات دوره دبیرستانش در انجمن های شعر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مسجدسلیمان شرکت می کرد، پس از مدتی شعرهایش همراه با نقد و تفسیر از سوی شاعران موج ناب ایران مثل هرمز علیپور و مرحوم سیروس رادمنش در صفحات ادبی روزنامه ها به چاپ رسید.
ثریا زندیار، ابتدای ورودش به دانشگاه در رشته کارشناسی مدیریت بازرگانی درس خواند اما نیمه راه و به دلیل علاقه مندی به نوشتن، تغییر رشته داد. در مقطع لیسانس به رشته روزنامه نگاری و در مقطع کارشناسی ارشد، روابط بین الملل را انتخاب کرد.
او می گوید: در مسیر زندگی؛ کتاب، مکتب من بود و هیچ وقت هیچ چیز بیشتر از نوشتن مرا به آرامش نمی رساند. او معتقد است «نویسنده یک روح نظم ناپذیر دارد و درمان بیهودگی، نوشتن است».
در زیر گفت و گویی با این روزنامه نگار، شاعر و نویسنده انجام داده ایم :
قدس آنلاین: از چه زمانی شروع به نوشتن کردید و چه شد که در این مسیر قرار گرفتید؟
این سوال، دوران مختلفی از زندگی ام را یادآوری می کند و چند بخش دارد: بخش اول زمانی که دانش آموز بودم، دوره پیش دانشگاهی درس می خواندم، استاد تاریخ مان گفت که تحقیقی با موضوع آزاد بیاورید من هم آن زمان با خواندن کتاب خاطرات بی بی مریم بختیاری، سردار مشروطه خواه با اندیشه های این بانوی فرهیخته آشنا شدم و او را الگو قرار دادم. برای انجام تحقیقم ایدهای به ذهنم رسید که درباره زندگی زنان عشایر بختیاری تحقیق کنم، تحقیق را به صورت کتابخانه ای انجام دادم و به معلمم ارائه دادم اما دوست داشتم آنچه خوانده ام را از نزدیک هم مشاهده کنم. به همین دلیل با کمک اداره امور عشایر، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان نهضت سواد آموزی شهرستان و با مشورت نویسندگان و اساتید توانمند شهرم مثل دانش عباسی، فرشید خدادادیان، ظهراب مددی و همچنین مشورت با غلامعباس نوروزی بختیار که انتشاراتی است تحقیق را گسترده تر کرده و پژوهش میدانی را شروع کردم، تصمیم گرفتم مطالبم را در قالب کتاب به چاپ برسانم به طوری که ۵ سال روی موضوع کار کردم، هر کتابی که مرتبط با موضوع زندگی زنان به بازار میآمد، مطالعه می کردم. تمام سفرهای اداره امور عشایر به مناطق صعب العبور را همراهی و پرسش های پژوهشی ام را از زنان عشایر و روستانشین میپرسیدم. از نظر خودم تحقیق کاملی برای چاپ شده بود اما در بخش آمار مشکل داشتم به طور مثال آمار زنان سرپرست خانوار، زنان تحصیلکرده یا بازمانده از تحصیل را دقیق می خواستم تا بتوان به آن استناد کرد اما چون آن زمان سرشماری ها ۱۰ سال به ۱۰ سال انجام می شد، همه آمارها قدیمی بود، باید صبر می کردم تا آمارگیری جدید انجام شود، اما متاسفانه بعد از سه سال زمانی که سرشماری انجام شد، روند زندگی عشایر هم که در روند انجام تحقیق در حال تغییر بود دچار تحول بیش از پیش شده بود، هزینه های چاپ کتاب هم بالا رفت ومن که دانشجو بودم، نتوانستم کتاب را به چاپ برسانم، بعدها در فاصله سال های ۸۳ تا ۸۵ که وارد حوزه رسانه شدم بخش هایی از آن را در روزنامه ها به صورت سریالی چاپ کردم.
بخش دوم زندگی ام آشنایی با حوزه رسانه است: بعد از نوشتن تحقیق با روزنامهنگاران شهر آشنا شدم، سال ۸۳ یکی از همکاران درخواست همکاری برای نوشتن مطلب را مطرح کرد، همان وقت مطلبی با تیتر «آفات جامعه فرهنگی» در روزنامه همدلی که آن زمان هفته نامه بود چاپ شد، بعد از آن مطالب زیادی برای روزنامه ها کار کردم؛ در کنارش برای نشریات خاصی مثل «هِی جار» و «کِلک» هم مطلب ارسال می کردم و چاپ می شد.
سومین بخش زندگیم را همکاری، سردبیری و چاپ روزنامه با نگاه حرفه ای و با چاشنی آکادمیک تشکیل دادند؛ مدتی بعد به صورت اینترنتی و از طریق ایمیل با یکی از موسساتی که آموزش روزنامهنگاری انجام میداد، آشنا شدم. فنون اولیه را آموزش و سال ۸۵ اولین ویژهنامه محلی شهرستان مسجد سلیمان را به سرپرستی خودم با امتیاز هفته نامه بهارسبز و دبیری محمد مالی که یکی از روزنامه نگاران با تجربه و توانمند استان خوزستان است، چاپ کردم، همان سال با «روزان» نیز همکاری داشتم، سال ۸۶ در باشگاه خبرنگاران جوان صدا و سیما آموزش دیده و مدتی هم با واحد خبر همکاری کردم، با پیوستن به کادر روزنامه اعتماد ملی به مدت یک سال فعالیتم را ادامه دادم، اسفند ۸۹ تا شهریور ۹۴ هم در روزنامه روزان به صورت ثابت کار کردم. دغدغه اصلی ام مباحث اجتماعی و فرهنگی بود و با توجه به اینکه در حوزه رسانه تحصیل کرده ام به تمام دغدغه هایم در این حوزه پرداخته و آنها را در قالب یک کتاب آماده برای چاپ دارم به گمانم سال ۹۷ بتوانم آن را به چاپ برسانم.
قدس آنلاین؛ همیشه با حساسیت قلم می چرخانید و معتقد هستید که هر چیزی، ارزش نوشتن و قلم چرخانی ندارد، چرا این دیدگاه را دارید؟
زندیار: وقتی خداوند در قرآن به قلم سوگند خورده یعنی قلم ارزش دارد، چه در مسیر شعر، چه در مسیر روزنامه نگاری و چه در مسیر کتاب، قلم است دیگر؛ عظمت دارد. این که خداوند به وجود والا و ارزشمند خود در قرآن سوگند نخورده و به قلم سوگند خورده، یعنی قلم را ارزشی بسیار والا داده است و ما باید پاسبان این ارزش باشیم و البته از آنجایی که شعور مخاطب هم از اولویت ها و مهمترین شاخصه های نوشتنم است، لذا باید اندیشه ای را تحریر کنم و قلم را به خاطرش بچرخانم که اثرگذار باشد و جامعه از آن بهره ای ببرد.
قدس آنلاین؛کمی در مورد کتاب تان صحبت کنید؟
زندیار: اجازه دهید ابتدا نکته ای را عرض کنم، اعتقاد دارم که کتاب باید در مورد موضوع یا افرادی باشد که به آنها احساس داریم، احساس عشق یا تنفر، در غیر این صورت محتوای آن با مخاطب ارتباط برقرار نمی کند، یعنی باید یک موضوع را به خوبی درک کرده باشی و در آن به اشباع رسیده باشی تا بتوانی آن دغدغه فکری را به کتاب تبدیل کنی. به همین دلیل اولین کتابم که مجوز چاپ آن در آذر ماه امسال صادر شد و در یک هزار تیراژ با انتشارات صریر به چاپ رسیده، «اکسیر زندگی عصاره ی ایثار» است. کتاب، روایتی از یک شخصیت متفاوت است شخصیتی که نیم قرن زندگی اش را جراحی کرد و در هشت سال جنگ با صبر و ایثار و استقامت، خط اول جبهه درمان بود. نوشتن برای این شخصیت علمی، مبارز و فداکار، درس زندگی به من آموخت، این کتاب بسیار برایم ارزشمند است.
قدس آنلاین؛ بهترین اتفاق که در حوزه نویسندگی برای تان رخ داد؟
زندگی من در نوشتن خلاصه میشود چراکه پایه شخصیت اجتماعی ام با نوشتن شکل گرفت و این بهترین اتفاق است.
قدس آنلاین؛ چه چیزی شما را وادار به نوشتن می کند؟
ببینید مطالعه ی منظم، دیدن، تجربه کسب کردن، زیاد دغدغه داشتن و شناخت از عدالت و بی عدالتی باعث میشود یک قلم به دست به فکر نوشتن بیفتد. گاهی موضوعی ذهنم را آزار می دهد و تا آن را روی کاغذ نیاورم آرام نمی شوم. این را هم بگویم که نویسنده گاهی برای خودش می نویسد و گاهی برای دیگرانی که خودِ نویسنده هیچ اطلاعی از درک، سواد و علاقهشان ندارد فقط در هر دو صورت باید نوشته، کامل و بی نقص باشد؛ هر چند یک نویسنده هیچ زمانی نمی تواند بهترین متن و زیباترین نوشته را بنویسد چون به نظرم نویسندگی یک چالش است که بعد از نوشتن، مطلب در نظر برخی مثبت و در نظر برخی منفی، خاکستری یا سیاه است. به همین دلیل کار بسیار سختی است اما سختی اش را دوست دارم چون باعث جلای ذهن و فکر می شود و یک رضایت درونی ایجاد می کند. گاهی به زیبایی نوشتنِ زشتی ها، انسان را پند می دهد و اولین پیامش این است«که نگرشمان را زیبا و مثبت کنیم».
قدس آنلاین؛ آیا نویسنده وظایف خاصی دارد؟
زندیار: بله، صد در صد نویسنده وقتی با جامعه و مخاطب مواجه است وظایفی دارد، به نظرم یک نویسنده گاهی باید بتواند حس بودن را و با امید زیستن را، در زندگی به مخاطب منتقل کند، گاهی در نوشتن، باید به اجبار فرزند زمانه باشیم و گاهی هم بدی ها و زشتی ها را در کنار زیبایی ها قرار دهیم.
قدس آنلاین؛ از نوع نگاه تان به نویسندگی بیشتر بگویید؟
هدف هایی در زندگی برای نوشتن دارم و یکی از آنها این است که میخواهم به توصیه یکی از نویسندگان معروف جهان عمل کنم و آن این است که اول می خواهم در مورد هر چه که می دانم صادقانه بنویسم و چیزی را بنویسم که برای من اتفاق افتاده و بعد آنچه را که می خواهم بدانم را هم بنویسم و نتیجه گیری کنم و در نهایت اثری را خلق کنم و به مخاطب انتقال دهم که او را دچار تحول و توجه کند، «بایدی» برای این که به خواسته مخاطب توجه کنم در کار نیست اما «باید» برای این که اثری قابل تحول باشد در کار است، این که چطور آن را می نویسم، این خیلی مهم است. یعنی «هنر نوشتن» اینجا ظهور می کند، به نظرم واژه ها ابزاری برای نظم بخشیدن هستند که می توانند به روح انسان، نشاط، امید، زندگی و عشق بورزند، به نظرم باید واژه ها را خوب شناخته و در جای درست به کار برد.
قدس آنلاین؛ آیا نویسندگان می توانند هر چه می خواهند بنویسند؟
به نظر من خیر. گاهی نوشتن از آنچه می دانیم خطرناک است و اگر هر چیزی که برای یک نفر اتفاق می افتد روی کاغذ بیاید، زمان صدور مجوز با ممیزی های زیادی مواجه می شود. واضح تر بگویم محدودیت ها یک نویسنده را آزار می دهد، نا امید می کند و گاهی قلمش را تحت تاثیر قرار می دهد. نویسنده یک روح نظم ناپذیر دارد یک تخیل رام نشدنی، یک قلم رها، کتابی پر از دستور زبان و کلی واژه، جمله و منبع الهام بخش در ذهن...
اینهاست که به طور مثال اثری همچون «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» از اوریانا فالاچی ثبت میشود و در جهان غوغا میکند، اینجاست که صد سال تنهایی یا طلا در مس چاپ می شود و صد سال هم که بگذرد باز هم مخاطبان در کتابفروشیها به دنبالشان می گردند، اینجاست که آثار صادق هدایت، در نگاه برخی، مروج یأس و سرخوردگی می شود و از قفسه کتابفروشی ها حذف می شود، پس نویسنده قدرتی در دست دارد که جهان را تحت تاثیر خود قرار میدهد و اگر این ذهن قدرتمند، محدود شود، شقیقه گُنگ میشود و پیامد خوبی برای صاحبش نخواهد داشت، «اینها مصائب یک نویسنده است» .
از سویی هم باید به درآمد یک نویسنده بپردازیم؛ این که نویسندههایی که غم نان دارند به شماره نمی آیند! همان طور که یک مدیر و مهندس و یا هر فردی که در زندگی شغلی دارد به کسب درآمد می پردازد، نویسنده هم از راه نوشتن، درآمد خود را تامین می کند و اگر با رنجی که می برد به بنبست برسد، آن گاه غم نان را کجای دلش می تواند بگذارد؟ نویسنده امروز ما در این تنگنای اقتصادی با خیلی چیزها دست و پنجه نرم میکند، اعتباری در جامعه ای که زندگی می کند؛ ندارد و شأن اجتماعی اش را شلاق زده اند.
قدس آنلاین؛ آیا راهی برای تسکین آلام و دردهای نویسندگی وجود دارد؟
زندیار: ببینید نویسندگی یعنی «عرق ریختن روح». چون عرق ریختن روح دیده نمیشود، خفقان بیشتری به نویسنده تزریق میشود اما او یک نویسنده است همان طور که واژه ها را در کنار هم میچیند تا انسانیت و دوراندیشی و عاطفه را غبار روبی کند همان طور هم می تواند با خلق فضایی قابل تحمل، محدودیتها را با شناخت ذهنش طبقهبندی کند و از تاریک خانه ها، مسیر زیستن را هموار کند که اگر نکند مصائب دشوارند و بیان نکردن مصائب دشوارتر!
قدس آنلاین؛ کتاب جدیدی در دست نوشتار دارید یا خیر؟
زندیار: بله جستاری در حوزه رسانه است که در مرحله پایانی است و پس از اتمام ویراستاری، باید مراحل گرفتن مجوز چاپ را طی کنم که به گمانم اگر هزینه ها اجازه دهد در سال ۹۷ بتوانم آن را به چاپ برسانم.
قدس آنلاین؛ دلایل پیشرفت تان در کار چیست؟
زندیار: فعلا که صفر کیلومتر هستم و به پیشرفت مورد نظر نرسیده ام اما مطالعه، مطالعه و مطالعه، اصلی ترین گزینه برای موفق شدن است و بعد از آن اندیشیدن به انتخاب راه درست، تلاش بی وقفه، قلم زدن در روزنامه ها و نوشتن های مکرر تمرینی (عموما داستان کوتاه هم می نوشتم که بیشترشان برای روان شدن قلمم بود و نخواستم که آن ها را به چاپ برسانم).
قدس آنلاین؛ چه چیزی باعث پسرفت در کار می شود؟
زندیار: توجه نکردن به همه مواردی که باعث پیشرفت می شود، عمیق نبودن در کار، پژوهش نکردن، به روز نبودن، در اجتماع نبودن، موضوع دیگر این است که برخی با نوشتن چند خط و انتشار آن در رسانه و یا حتی شبکه های اجتماعی، تصورشان این است که کار تمام شده و به جمع نویسندگان پیوسته اند، قطعا با مطالعه کتب شخصیت های بزرگ نویسندگی، به این می رسیم که راهی بس پر پیچ و خم و طولانی پیش راه نویسندگی است، با چاپ یک یا دو اثر نمی شود عنوان نویسنده را به یک نفر داد. کاش این آفت از جامعه ما دور شود تا پیشرفتی که از آن صحبت شد، اتفاق بیفتد.
قدس آنلاین؛ آیا نویسندگی در فضای مجازی آینده ای دارد؟
ما در عصر ارتباطات، سرعت و دانایی به سر می بریم عصری که نیاز خوراک امروز جامعه به آگاهی و اطلاع رسانی، از شبکه های اینترنتی و اجتماعی و به قول شما فضای مجازی تامین می شود. این که آینده ای دارد یا خیر، باید بگویم برای ماندگاری اطلاعات و آثار، باید آن ها را در جایی ثبت کرد، چرا که در دراز مدت، ممکن است از بین برود. نمی توانم اطمینان داشته باشم که مثلا در ۳۰ سال آینده با تغییر و تحول در دنیا، آنچه که تاریخ امروز است ماندگار خواهد بود یا خیر، به همین جهت نوشتن در فضای مکتوب همیشه برایم لذت بخش و ارزشمند است. قبلا هم گفتم کتاب، مکتب من است و چون با خواندن کتاب کاغذی، زندگی را آموختم لذا اعتمادی به نوشتن و تاثیر آن بر افراد در این فضای مجازی ندارم...
حرف پایانی؟
به قول قیصر شعر ایران: «هنوز این درد دامنه دارد» و دامنه خواهد داشت. کاش روزی برسد که حیات شرافت مندانه نویسندگان از چالش خارج شود و از دشواری های زیستن در تاریک خانه های موجود رهایی یابند .
از مجموعه فعال و توانمند قدس آنلاین خوزستان نیز سپاسگزارم که امروز این حقیر را در محفل صمیمانه خود پذیرفتند.
نظر شما